جوسازی گروه فیلم سازی علیه خانه موزه سیمین و جلال
تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۱۴۸۹۴۱
رضا توسلی با اشاره به "درخواست خارج از ضابطۀ یک گروه فیلمساز برای حضور در این خانهموزه با هدف ساخت فیلمی داستانی درباره سیمین دانشور و جلال آلاحمد و جوسازیهایی که علیه این مجموعه، پس از مخالفت با حضور آنها راه افتاد". او ماجرا را اینگونه شرح داد: یک گروه فیلمساز از صدا و سیما که قصد ساخت فیلمی داستانی درباره سیمین و جلال را داشت به این مجموعه مراجعه کرد و درخواست داشت در فضای داخلی این خانه، فیلمش را بسازد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او یادآور شد: سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در سال ۱۳۹۶ ضوابطی را تعیین کرده که مطابق آن، ساخت فیلمهای داستانی و سینمایی در مجموعههای تاریخی و موزهها ممنوع است. ما هم به این ضابطه استناد کردیم.
توسلی ادامه داد: آن گروه فیلمساز پس از مخالفت ما، سعی کرد از مبادی دیگری راه را تسهیل کند. به معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران مراجعه کردند که خوشبختانه با خردمندی این معاونت، در نامهای خطاب به خانهموزه سیمین و جلال نوشته شد "طبق ضوابط اقدام شود". هرچند این گروه فیلمسازی ابتدا به ما گفتند معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران با استقرار آنها در خانهموزه سیمین و جلال موافقت کرده است، اما پس از پیگیری متوجه شدیم در نامه تاکید شده است "طبق ضوابط اقدام شود". ما هم طبق ضوابطِ موجود به این گروه فیلمسازی اجازه ندادیم از فضای داخلی خانه استفاده کند.
او بیان کرد: اصلا خوب نیست وقتی اقدامی خلاف قانون است و ضابطهای برای آن وجود دارد، از راهها و منابع دیگر برای دور زدن ضوابط استفاده شود.
توسلی در ادامه گفت: گروه فیلمساز سپس اصرار کرد که از تِراس خانه به دلیل نوستالژیای که دارد برای برداشت یک سکانس در فیلم استفاده کند که چون تراس در فضای بیرونی خانه قرار داشت و آسیبرسانی نداشت، موافقت کردیم. بعد که گروه فیلمساز مستقر شد درخواستهای دیگری را مطرح کردند، مثلا از آشپزخانه استفاده کنند برای برداشت سکانسی که سیمین چای میریزد و یا مثلا اتومبیلی را که متعلق به جلال آلاحمد بوده داخل حیاط خانه بیاورند و همینطور درخواستهای دیگر، که ما با ادامه کار آنها مخالفت کردیم. عوامل گروه گفتند چطور میشود از تراس و حیاط فیلم گرفت، اما نمایی از داخل خانه نداشت. پیشنهاد کردیم لوکیشن آن را در جای دیگری اجاره کنند و شبیهسازی کنند، اما گفتند برای این کار باید ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون تومان پول بدهد، درحالی که برای استفاده از خانهموزه سیمین و جلال هیچ هزینهای پرداخت نمیکردند. ما هم برای حفاظت از این خانهموزه ضابطهای داریم و اصرار داریم به آن متعهد بمانیم.
او افزود: وقتی ما به گروه فیلمساز اجازه ورود به خانه موزه را ندادیم، جوسازی آنها هم شروع شد و با این محتوا فیلمی گرفتند که "سیمین و جلال را به خانه خودشان راه نمیدهند". برخی از عوامل هم در برابر مخالفت و مقاومت ما گفتند "قانون برای شکستن است". یا مثلا میگفتند در چند کشور سابقه فیلمبرداری از موزهها را دارند و هیچکجا چنین محدودیتی نداشتند. ما که از مقررات آن کشورها و موزههای آن اطلاع نداریم، اما اینجا خودمان آییننامه و ضابطه مشخصی درباره عکسبرداری و فیلمبرداری در موزهها داریم که باید به آن متعهد باشیم.
مدیر خانهموزه سیمین و جلال گفت: تا جایی که ضابطه و مقررات اجازه میداد با آن گروه فیلمسازی مساعدت کردیم، ولی از بیم آسیبرسانی به فضای داخلی خانه و با توجه به مقررات و ضوابط، نمیتوانستیم چنین اجازهای به آنها بدهیم.
احمد محیط طباطبایی ـ رییس ایکوم ایران (کمیته ملی موزهها) ـ که پیشتر نسبت به حضور پرشمار گروههای فیلمسازی خارج از ضوابط و مقررات معترض شده و این اقدام را اکیدا ممنوع و غیرضروری دانسته بود، درباره ماجرای تازه گروه فیلمسازی در خانهموزه سیمین و جلال به ایسنا گفت: این مجموعه یک خانهموزه است که اتفاقا یکی از بهترین خانهموزههای ایران به شمار میآید، همه آنچه در این خانه وجود داشته به همان شکل حفظ شده و در جای خود قرار گرفته است، بنابراین حضور بازدیدکننده زیاد و یا گروههای فیلمساز آسیبرسانی زیادی دارد. حالا برخی جوسازی میکنند و یا بهانه میآورد که "در کاخ گلستان و سعدآباد هم گروههای فیلمسازی مستقر میشوند و اینجا که خانه سیمین و جلال است"، به هیچ وجه حرف و قیاس درستی نیست. ارزش یک کتاب در خانه سیمین و جلال کمتر از کوچکترین اشیای موجود در کاخ سعدآباد و گلستان نیست.
او ساخت فیلمهای داستانی در موزهها و مجموعههای تاریخی را خلاف ضوابط دانست و تصریح کرد: براساس شیوهنامه کلی ایکوم جهانی (کمیته موزهها) و همینطور آییننامهای که سال ۱۳۸۲ در ایران تهیه شد، ضوابط عکسبرداری و فیلمبرداری در موزهها و مجموعههای تاریخی کاملا مشخص است. هرچند در دورهای این ضوابط به محاق برده شد، اما همچنان وجود دارد و قابل استناد است و برای حفاظت از این بناها باید به آن متعهد بود. بنابراین آنچه درباره خانهموزه سیمین و جلال گفته شده فقط یک جوسازی است که به هیچوجه اقدام تاییدشده و درستی نیست؛ چرا که در مرحله نخست، حضور این گروهها حق مردم را برای بازدید از این مجموعه تاریخی ضایع میکند و بدون آسیبرسانی به بنا هم نخواهد بود.
خانهموزه جلال و سیمین (Simin & Jalal Museum House) خانه شخصی این زوج نویسنده بوده که به دست جلال آلاحمد و هنگامی که همسرش سیمین در حال تحصیل در رشته زیباشناسی دانشگاه استنفورد بود، ساخته شد. روایت شده جلال آل احمد با بودجه کلی ۵ هزار تومان که ۳ هزار تومان آن را هم قرض گرفته بود، این خانه را ساخت. گفته شده جلال مستقیما در کار ساخت خانه مشارکت داشته است. او در نامههایی که برای همسرش میفرستاد، از درد دستهایش در هنگام سنگ تراشیدن و آسیبهایی که به جسمش وارد شده، تعریف کرده بود. تزئینات این خانه هنوز هم مثل زمانی است که صاحبان اصلی در آن زندگی میکردند.
خانه سیمین و جلال سال ۱۳۸۳ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شد و شهرداری تهران این خانه را به قصد تبدیل به موزه در سال ۱۳۹۳ خرید. درحال حاضر وسایل زندگی، تمام آثار این دو نویسنده و همچنین مدارک شخصی آنها در این خانه نگهداری میشود که حضور گروههای فیلمسازی و حتی تعداد پرشمار بازدیدکننده، حفاظت از این آثار را دچار چالش خواهد کرد.
تولید و ساخت فیلمهای سینمایی و داستانی در امکان تاریخی طبق ضوابط سال ۱۳۹۳ ممنوع شده است. این اتفاق پس از آن رخ داد که ساخت سریال «معمای شاه» به کاخ گلستان خساراتی را وارد کرد.
رییس وقت اداره امور فرهنگی روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ـ سال ۱۳۹۶ درباره حضور گروههای فیلمسازی در این سالها با وجود ممنوعیت، تصریح کرده بود: متقاضیان در موارد استثنا اگر از هر مرجعی مجوز بگیرند، خلاف دستورالعمل ابلاغی عمل کردهاند.
منبع: ایسنا این مطلب برایم مفید است بلی ۰ نفر این پست را پسندیده اندمنبع: اقتصاد آنلاین
کلیدواژه: جلال آل احمد سازمان میراث فرهنگی صدا و سیما معمای شاه خانه موزه فیلم سازی سیمین دانشور خانه موزه سیمین و جلال گروه های فیلم سازی گروه های فیلم ساز گروه فیلم سازی گروه فیلم ساز جلال آل احمد فضای داخلی آسیب رسانی طبق ضوابط ساخت فیلم گروه ها موزه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۱۴۸۹۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
صدای چپ امریکایی را در تهران میشنوید؟
در روزهایی که دانشجویان در دانشگاههای امریکایی همراه با سایر گروههای دانشجویی در تلاش هستند صدای مردم فلسطین باشند، در تهران چپ امریکایی با بلند کردن پرچم جعلی صهیونیستها سیگنالهای خاص میفرستد!
به گزارش مشرق، مرتضی سیمیاری طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: اسفند سال ۱۳۸۶ دستگیری یک باند اغفال دختران در تهران به یک بمب خبری تبدیل شد. در جریان این ماجرا مشخص شد تعدادی از دختران که بیشتر آنها دانشجو بودند، پس از آشنایی با سر شبکههای این باند در کافهها به خانههای تیمی رفته و دیگر از آنجا خارج نشدهاند.
این خبر وقتی بیشتر مورد توجه قرار گرفت که مشخص شد برخی از افراد اغفالشده خود را منتسب به یک گروهک چپ مارکسیستی دانسته و بهاصطلاح خودشان در حال جذب و یارگیری بودهاند، اما شکایتهای متعدد از آزار، آدمربایی و تجاوز جنسی از سوی افراد اغفالشده و خانوادههای آنها باعث شد خانههای شیطانی این گروهک مورد تفتیش دادستانی و یکی از نهادهای اطلاعاتی قرار بگیرد و در جریان ضربه به این مراکز، شواهد متعدد در پرونده ثبت شود.
مدتی بعد یکی از لیدرهای اصلی این گروهک در اعترافات خود نوشت عادیسازی مسائل جنسی میان اعضا و انقلاب فکری در تشکیلات یکی از مهمترین موارد آموزشی در گروهک بوده و تا زمانی که این دست مسائل میان مردان و زنان در ردههای درونی سازمانی حل نشود، یک روشنفکر هرگز چریک نخواهد شد! از نگاه رهبران این گروهک عبور از مسئله جنسیت باعث میشد کافه گردی به سنگربندی در خیابان تبدیل شود. این نسخه خاص پیش از این در سال ۱۳۶۳ در انقلاب ایدئولوژیک منافقین نیز امتحان شده بود.
این گروهک پس از دستگیری به «چپهای امریکایی» در روزنامهها معروف شد. چپ امریکایی اصطلاحی بود که در دهه شصت و در کوران ترورهای خونین گروهکی باب شده بود؛ آن روزها درحالیکه کشور زیر ضرب تجاوز رژیم بعثی عراق با همکاری امریکاییها بود، گروهکهای شورشی و برانداز که اغلب مرام مارکسیستی داشتند در تهران و برخی شهرهای مرزی دست به سلاح برده بودند تا پشتیبان دشمن در خانه باشند.
حالا نزدیک به دو دهه پسازآن ماجراها بار دیگر چپهای امریکایی به صحنه آمده بودند، یکی از روزنامههای وقت در تشریح این گروهک نو متولدشده نوشته بود که این گروه مانند مارکسیستها فکر کرده، اما شبیه غربیها عمل میکند و از تجربه کار چریکی تنها امریکایی بودن در خانههای تیمی را یاد گرفته است!
یک سال پس از دستگیری عناصر این گروهک که شاکیان فراوانی هم داشت، برگزاری یک تجمع در دانشگاه تهران بار دیگر نام این گروهک را بر سر زبان انداخت. ۱۶ آذر سال ۱۳۸۷ بالا رفتن پلاکاردهایی قرمزرنگ روبهروی ساختمان دانشکده حقوق توجه برخی از دانشجویان را به خود جلب کرد، در آن روز طیف افراطی دفتر تحکیم وحدت با برگزاری یک تجمع غیرقانونی چند ده نفره در حیاط دانشگاه تریبون را در اختیار سمپاتهای گروههای تجزیهطلب قرار داده و یک دانشجو نیز به نمایندگی از همان چپهای امریکایی یک بیانیه خاص میخواند.
اما بخش جالب این نمایش زمانی بود که یکی از رهبران گروهک امریکایی ملی- مذهبی نیز پشت تریبون رفته و طرح براندازی نرم را تشریح میکند. او خطاب به دانشجویان گفته بود که باید از خانه به خیابان آمد و آنجا را سبز کرد، این سیگنال یک سال قبل از فتنه سال ۸۸ که با پلاکاردهای سبزرنگ شروع شد جالبتوجه بود! اما نکته مهمتر آن بود که برای اولین بار گروهکهای مارکسیستی و شبه دانشجویی با پلاکارد امریکایی با یکدیگر هماهنگ میشدند.
رادیو زمانه ارگان فکری چپهای امریکایی در وصف این وحدت عمل نوشت در دورانی که تحرک سیاسی در جامعه پایین است باید موتورهای کوچک رادیکال روشنشده تا نوبت به اقدامات راهگشا برسد، دستورالعمل ایجاد هماهنگی میان چپهای امریکایی در زمستان همان سال به نقطه عطف خود رسیده و این گروه تندرو در دیماه همان سال طی یک بیانیه به دفاع از جنایات صهیونیستها در غزه میپردازد، از تناقضات آن روزگار همین بس که گروهی خودشان را ضد امپریالیستی تعریف و در سطح بلندگوی فارسی امریکاییها عمل میکردند.
چپهای امریکایی پس از مدتها رخوت و گوشهگیری سانتیمانتالیستی در جریان اغتشاشات دیماه سال ۹۶ نیز تا حدی فعالشده، اما نقطه اوج تحرک این گروهک در طول آشوبهای ترکیبی در پاییز سال ۱۴۰۱ رخ داد. بررسی تحلیلی از بازداشت تعدادی از لیدرهای نزدیک چپهای امریکایی در اغتشاشات نشان میدهد که این افراد نقش لیدری داشته و سعی داشتهاند با رسوخ میان لایههای مختلف از آشوب یک ساختار شبکهای، آنارشیستی (عملیات کریستالهای برفی) با رویکرد سلبی، روحیه خوداکثریتپنداری ایجاد کنند. نکته قابلتوجه آن است که چپهای امریکایی بهدست دو جاسوس خبره فرانسوی یعنی سیسیل کوهلر وهمسرش ژاک پاری در تهران آموزشدیده بودند، کوهلر به حاضران در این میتینگ گفته بود که هسته سلولی شورش را باید در مراکز اجتماعی مانند مدارس، کافهها و مراکز بازیهای رایانهای مستقر کرد.
پس از مدیریت ابرپروژه اغتشاشات، در تحولات پسا وعده صادق بار دیگر چپهای امریکایی قابلتحلیل هستند. در روزهایی که دانشجویان در دانشگاههای امریکایی همراه با سایر گروههای دانشجویی در تلاش هستند صدای مردم فلسطین باشند، در تهران چپ امریکایی با بلند کردن پرچم جعلی صهیونیستها سیگنالهای خاص میفرستد! البته این پیامها بدون مخاطب است، درحالیکه امریکاییها تا قبل از ماه اکتبر در تدارک و تجهیز هستههای خشونت شهری در داخل ایران با اتکا به اقدامات تروریستی از بیرون و عملیاتهای اجتماعی چپ امریکایی از درون بودند، حالا باید خود را آماده یک نزاع ماتریسی کنند.
در حال حاضر یکی از مهمترین بحرانهای پیش روی رژیم صهیونیستی جمعیت آوارگانی است که بعد از عملیات طوفان الاقصی از شهرکهای اشغالی به سمت مناطق مرکزی سرازیر شده و حالا باعث بحران امنیتی عمیق شدهاند، تخمین زده میشود که این جمعیت نزدیک به ۲۵۰ تا ۳۰۰ هزار نفر هستند که به دلیل بیکاری به سمت بزهکاری، تجاوز و دزدی گرایش یافتهاند.
حتی هتلهای تلآویو و حیفا نیز دیگر حاضر به پذیرش این افراد نیستند و این جمعیت در خیابان آواره هستند، این کلونیهای سرگردان بهزودی مستعد جنگ شهری در داخل مناطق اشغالی خواهند شد.